جوامع ايلي ايراني از لحاظ شيوه زيست و معاش به دو دسته تقسيم ميشوند: جامعههاي كوچنده يا كوچ نشين، و جامعههاي غير كوچنده يا يكجانشين. كوچندگي خود شكلهايي از كوچ روي و چادرنشيني محض و كامل تا نيمه كوچ روي و نيمه كوچ نشيني ، يعني شيوهاي ميان كوچندگي كامل و يكجانشيني كامل دارد.
ايلياتيهاي ايران از نحوه زيست و معاش گروهها و واحدهاي وابسته به ايل خود، آگاهند و شيوه كوچ نشيني و يك جانشيني ايل را از هم تميز ميدهند و هر يك را با اصطلاحي خاص ميشناسنند. مثلا تركمنهاي يموت، گروه كوچنده را «چاروا» و غير كوچنده را «چمور» و بلوچها و عشاير فارس، از جمله قشقاييها، كوچندگان را «بادي»، و يكجانشينان زارع را «خاكي» مينامند.
ايلهاي چادرنشين شبان، در تمام سال پيوسته از جايي به جايي ديگر ميكوچند و با صحراگردي و باديه نشيني زندگي ميگذرانند. اين دسته از كوچندگان، همه زير چادر ميزيند و به هنگام كوچ، سياه چادر و زاد و توشه و اسباب خانه خود را بار ستوران ميكنند و منزل به منزل ، راه دور و دراز دشت و صحرا رابراي به دست آوردن آب و مرتع گلههايشان ميپيمايند. كوچندگان چادرنشين ، اقتصادي يك پايه و مبتني بر شباني دارند.
كوچندگي و چادر نشيني محض و كامل در ايران پيشينة دراز دارد. اكنون هم، شماري ايل و طايفه در ايران زندگي كوچ نشيني و شباني دارند و در سياه چادر به سر مي برند و اقامتگاه دائم و ثابتي در ييلاق و قشلاق ندارد.
ايلهاي كوچندة فصلي، كوچ تابستانه و زمستانه دارند. اين ايلها در بهار بار و بنه ميبندند و با گلههايشان به ييلاق ياسردسير ميروند و بخشي از بهار و تمام تابستان را در ييلاق ميگذرانند. در پاييز، از ييلاق به قشلاق و يا گرمسير باز ميگردندو بخشي از پاييز و زمستان را در قشلاق به سرميبرند. برخي از اين ايلات، در قشلاق و ييلاق خانههاي خشت و گلي يا سنگي دارند. بخشي ديگر به خصوص در ييلاق ، در سياه چادر ميزيند. همه اعضاي ايل در «ايل راه» يا «روال» (راه كوچ) و در منزلگاههاي ميان ييلاق و قشلاق در چادر زندگي ميكنند.
اقتصاد ايلها و طايفههاي كوچنده فصلي اساس مبتني بر اقتصاد گله داري آميخته با اقتصاد كمرنگ و ضعيف كشاورزي است. گروه بزرگي از طايفهها و تيههاي ايلات ايران، مانند ايلهاي بختياري در خوزستان و چهارمحال، قشقايي در فارس، و ايلسون (شاهسون) در آذربايجان، به شيوه كوچ نشيني فصلي زندگي ميگذرانند. ايل باصري، از ايلات خمسهي فارس نيز تا دهة 1330ش، تماما كوچ فصلي داشتند و در چادر زندگي ميكردند و در جلگههاي خشك و كوه هاي جنوب، شرق و شمال شيراز در استان فارس كوچ ميكردند.
ايلهاي اسكان يافته، زندگي كوچ روي و چادر نشيني را رها كرده، و با حفظ ساختار اجتماعي- سياسي سنتي خود در خانههاي خشت و گلي روستا هاي ساكن، يا به اصطلاح«تخته قاپو»شدهاند. اقتصاد اين گروه از جامعههاي ايلي در درجه اول بر پايهي توليد كشاورزي، و سپس دامپروري است. دامداران ايل معمولاً گلههاي خود را به چوپانان ايل ميسپارند تا به مراتع متعلق به تيره طايفه و روستاهاي محل اقامت آنها، يا كوهستانهاي پيرامون دهات ببرند و بچرانند.
ايل اينالو (اينانلو) و بهارلو از ايلهاي ترك اتحاد خمسه فارس، نمونهاي از ايلات كاملا اسكان يافته دهنشينند. اينالوها از 1293 ق در صحراي قره بلاع فسا سكني گزيدند و از آن پس ، در هيچ يك از فصول، از صحرا بيرون نرفتند و به كشت و زرع پرداختند
اگرچه اين دسته از ايلها شيوه زندگي كوچندگي و شباني را رها كرده، و به دهنشيني و زراعت روي آوردهاند، اما ويژگيهاي ايلياتي خود، يعني ساختار و نظام ايلي- قبيلهاي را حفظ كردهاند و از اين لحاظ تفاوتي ميان آنها با ايلهاي كوچنده چادرنشين شبان وجود ندارد؛ مثلا درست است كه شيوه زيست و معاش تركمنهاي چمور دهنشين زراعت پيشه، با چارواهاي كوچنده دامدار ، متفاوت است، اما هر دو گروه چمور و چاروا در يك ساختار ايلي سنتي به هم پيوستهاند و سازمان سياسي مشتركي دارند. به تعبيري ديگر، هر دو گروه به اعتبار ابعاد قبيلهاي ، هنوز تركمن شمرده ميشوند. |