جامعههاي ايلي ايران از قومهاي گوناگون، با فرهنگها و زبانهاي متفاوت برآمده، و در سازمانهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي منسجمي سامان يافتهاند. هر يك از جامعههاي ايلي داراي ويژگيهاي قومي و فرهنگي و زباني مخصوص به خود است. در اسناد تاريخي و رسمي، و در برخي از نوشتههاي تحقيقي و قومنگاريهاي اخير، گروههاي ايلي- عشايري ايران بر مبناي خاستگاه قومي- زباني طبقه بندي شدهاند. مستوفي قديمترين طبقهبندي از ايلات را در دوره صفوي در فهرستي از آمار مالي و نظامي ايران در 1128ق/1716م به دست داده است. بنابراين طبقه بندي ، ايلات به دو گروه بزرگ ايراني و غير ايراني تقسيم شده، و فهرست ايلات و طايفههاي وابسته به هر يك از اين دو گروه، بنابر توزيع جغرافيايي آنها، نام برده شده است. وي گروه «ايراني الاصل» راكه با طايفههاي ديگر نياميخته بودند، در 6 فرقه يا طايفه «صحرانشين» طبقه بندي كرده، و نوشته است كه اين گروه در كوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگي ميكنند، اين 6 فرقه اينهاست: 1. لرها كه 1118 جماعتند و در 4 طايفه بزرگ فيلي ، لك وزند، بختياري و مميسني (ممسني) با يكديگر در آميختهاند؛ 2. گروس، كلهر و مكري؛ 3. كردهاي خراسان كه طوايف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، كوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برميگيرد؛ 4. جلاير خراسان؛ 5. قرائي؛ 6. جلايي، همو گروه «ايلات بيروني» يا غير ايراني را كه از سرزمينهاي ديگر به ايران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترك تقسيم كرده است: تركها را 6 طايفه نوشته است: 1. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بيات و دنبلي؛ 2. قاجار و قجر؛ 3. شقاقي؛ 4. زنگنه؛ .5. قراگوزلو؛ 6. شاه شيون (شاه سون). فرقه عرب را هم به 6 طايفه چعب (كعب) ، عرب حويضه (حوزه، هويزه)، عرب فارس، عرب ميش مست خراسان، عرب زنگويي و عرب عمري تقسيم كرده است.
ماري شيل ايلهاي ايران را به 3 گروه نژادي ترك، لك و عرب جاي ميدهد. ايلهاي ترك را از بازماندگان مهاجمان قبايل ترك تركستان، لكها را از گروههاي هم تبار ايراني اصيل، و عربهاي كرانههاي خليج فارس را از نسل اعراب ساكن در سواحل مقابل خليج، و ايلهاي عرب پراكنده در ايران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانستهاند. وي لرها و بختياريها را از لكها، و كردها را هم از اعضاي خانواده ايراني ، و وابسته به لكها، و هر دو را از نژاد فرس قديم ميداند. همو فهرستي از ايلات و عشاير ايران بر حسب پراكندگي جغرافيايي آنها باذكر خاستگاههاي قومي و زباني، و شمار چادر يا خانوار آنها به دست ميدهد.
لمتن ايلهاي كوچنده و نيمه كوچنده ايران در دوره اسلامي را در 3 گروه بزرگ عرب، تركمن و ترك، و ايلهايي كه عرب و ترك نيستند، ردهبندي كرده، و ايلهاي وابسته به قوهاي كرد، لر، بلوچ و جيل (گيل) را كه پيش از حمله اعراب در ايران ميزيستهاند، از گروه سوم دانسته است.
طبقه بندي ديگري نيز از ايلات بر حسب اقوام و بر اساس وضع كنوني آنها صورت گرفته، و از خاستگاه تاريخي آنها كه محل طبقه بندي مرود نظر بوده، صرف نظر شده است.
ايلات را همچنين بر مبناي زبان رايج ميان آنها به 6 گره قومي تركمنها، تركها، كردها و لرها ، عربها و بلوچها تقسيم كردهاند و ايلات و عشاير وابسته به هر يك از اين گروههاي قومي- زباني را در حوزههاي جغرافيايي مختلف سرزمين ايران نام بردهاند؛ نيز ايلات را بر پايه پيشينه تاريخي و پارهاي ويژگيهاي قومي- زباني و فرهنگي- اجتماعي را در 5 گروه بزرگ آوردهاند: 1. ايلات كرد و لر كه سايقه تاريخي آنها همزمان با مهاجرت آرياييها به ايران است؛ 2. ايلات ترك، با پيشينه تاريخي كهن، مانند ايلات قشقايي، شاهسون و افشار؛ 3. ايلات و طوايف بلوچ و سيستاني؛ 4. تركمنها؛ 5. عشاير عرب زبان و چند گروه فارسي يا ترك زبان پراكنده در كرمان ، خراسان و ايران مركزي.
كميسيون ملي يونسكو در ايران، صورت پراكندي جغرافيايي ايلها و طايفههاي ايران را برحسب استان در جدولهايي در كتاب ايرانشهر آورده است. در اين جدولها در برابر نام هر ايل ، نام طايفههاي آن، كيفيت زندگي، محل ييلاق و قشلاق ، وضع گلهداري، صنايع، و اعتقادات مردم آنها آمده است. مركز آمار ايران نيز صورتي از ايلهاي كوچنده (عشاير) و طايفههاي مستقل كوچنده ايران در 1377 ش را بر حسب توزيع جغرافيايي آنها در استانهاي مختلف كشور با ذكر نام هر ايل و طايفه و محل ييلاق و قشلاق و شمار خانوار و جمعيت آنها به دست داده است.
طبقه بندي ايلات و عشاير بر بنياد ويژگيهاي قومي و زباني را نميتوان يك طبقهبندي دقيق علمي در مطالعات مردم شناسي دانست، زيرا ايلها و طايفههايي هستند كه هر يك از گروهها و دودمانهاي قومي - زباني گوناگون آنها باهم آميخته ، و يك ايل يا طايفه را، با سازمان اجتماعي و سياسي واحدي تشكيل دادهاند. نمونه بارز اين دسته از ايلها، ايل بزرگ قشقايي است. اگرچه منشاء قومي گروههاي اصلي تشكيل دهنده اين ايل، به اقوام ترك زبان مهاجر به ايران باز ميگردد، اما در ايران (در منطقه فارس) با گروههاي ديگري از اقوام غير ترك زبان درآميختند و سازمان ايلي قشقايي را پديد آوردند.
وجه ديگر طبقهبندي كه شيوهاي تازه در طبقهبندي جامعههاي ايلي و عشايري در پژوهشهاي قومنگاري است. طبقه بندي بر اساس همبستگي يا ساختار اجتماعي- سياسي ايلات است . بنابراين طبقه بندي، يك دسته اتحادهاي ايلي و يا بزرگ ايلهايي بودند كه ساختاري متمركز و پرقدرت داشتند و دودمانهاي متعلق به سران ، آنها را رهبري ميكردند. قديمترين اين دسته ايلها، آققويونلو و قرهقويونلو در سده 9ق ، سپس قزلباش و نيز ايلهاي بزرگ ديگري بودند كه از سده 10 تا 12ق دودمانهاي را بنيان نهادند كه با حكمرانان وقت مبارزه ميكردند. اتحادهاي ايلي بختياري و قشقايي نمونههاي ديگري از اين دسته گروههاي ايلي در سدههاي 13و14ق بودند. سران اين ايلها ، صاحب قدرت و ثروت از جمله دام، زمين كشاورزي و خانههايي در شهر هاي مهم تجاري بودند. افزون بر آن، از محل جمعآوري ماليات و كمكهاي از محل جمع آوري ماليات و كمكهاي دولت و ديگران ، و برخي از آنها، مانند سران بختياري ، از راه حق امتياز نفت در آغاز سده 20 م، درآمدهايي داشتند.
دسته دوم ايلهايي بودند كه ساختار سيامي متمركز محلي با رهبري كه قدرت تر داشتند ، مانند شاهبونها و قره داغهاي آذربايجان ، كردهاي غرب ايران و خراسان ، بويراحمد ، ممسني و لرهاي زاگرس مركزي ، ايلات خمسه فارسي و گروههاي ايلي بلوچ در جنوب شرقي ايران اين دسته ايلهها معمولاً با دولتها، فقط در سطح منطقه تماس داشتند و گه گاه به لحاظ سياسي در كنار اتحادهاي ايلي قرار ميگرفتند و بر آنهاي تهديدي بزرگ به شمار ميرفتند . دسته سوم ،ايليهايي كه ساختار سياسي متمركز نداشتند و به صورت پراكنده و بدون رهبري برجسته و مشخص ، سازمان يافته بودند. معروفترين ايلها از اين گروه، تركمنهاي يموت گرگان بودند كه از چند طايفه نيرومند تشكيل ميشدند. اين گروههاي ايلي به سبب پراكنده بودن و داشتن سازمان سياسي غير متمركز بيش از ايلهاي ديگر ميتوانستند در برابر حكومتها ايستادگي كنند.
گروههاي ايلي كوچكتر و ضعيفتري نيز بودند كه معمولا از برابر ديد حكومتهاي مركزي و تاريخ نگاران ، دور مانده بودند. سنگسريهاي كوهستاني البرز، كماچيها و طايفههاي ديگر كرمان نمونهاي از اين دسته ايلها به شمار ميرفتند. |