عصر عباسيان (132-656ق/ 750-1258م) عصر ايران گرايي است. عباسيان با تكيه بر مردم ايران بر تخت قدرت نشستند و از آن پس زمينه حضور سياسي و فرهنگي ايرانيان فراهم آمد. در اين عصر ، جنبش ايرانيان در دو هيأت –موافق و مخالف- شكل گرفت: تلاشهاي فرهنگي خاندانهاي ايراني مثل خاندان برمك و سهل و نوبخت و نقش فرهنگي و سازندة دانشمنداني مثل اين مقفع كه به اتهام مانوي گري كشته ميشدند، بسيار مهم است. فهارسي از نام آنان با عنوان زنادقه را در پارهاي از منابع ميتوان باز يافت.
نقش خاندان نوبختي كه در اين عصر در راه گسترش علم كلام شيعه خدمات ارزندهاي كردند، بسيار در خور توجه است. نوبخت ، جد اين خاندان، زردشتي . و آگاه از دانش نجوم بود و در عهد منصور ، خليفه عباسي ميزيست. منصور به سبب علاقه به ستاره شناسي او را نزد خود خواند و بعدها شماري از فرزندان او از بزرگان علماي اماميه گرديدند. كهنترين كتاب كلامي بازمانده از شيعه اماميه كتاب الياقوت نوشته ابواسحاق ابراهيم ابن نوبخت است.
گذشته از جنبشهاي نظامي، جنبش فرهنگي – ملي شعوييه كه از قبل آغاز شده بود، در اين عصر در جريانهاي مختلف و با اهداف گوناگون فرهنگي – ملي به جد دنبال شد. غير از حركتهاي ضد اسلامي اين جنبش كه محكوم به شكست بود، دو حركت عرب ستيز، اما در پناه اسلام و با قبول مسلماني، از سوي طرفداران اين جنبش صورت گرفت كه قرين توفيق بود؛ يكي، تلاش براي نفوذ در حكومت با هدف دستيابي به استقلال ايران؛ دوم، جست و جوگري و حقيقت پژوهي ديني كه در هيات فرقههاي مذهبي جلوهگر شد و ملل و نحل نويسان آن را با حديث تفرقه توجيه كردند؛ حركتي كه از ديدگاه فكري- فلسفي، فرهنگي محسوب ميشد كه رهبري آن را –غالبا- فرهيختگان مسلمان ايراني به عهده داشتند. حاصل اين جنبش قطع نظر از ظهور فرقههاي گوناگون ، شكل گيري فرقههاي مهم كلامي است كه از اين مقاله مورد بحث و گفتگوست. اين فرقهها عبارتند ازمعتزله، اشاعره، ماتريديه و شيعه (زيديه، اسماعيليه و اماميه يا اثناعشريه). |